حوا خانمیحوا خانمی، تا این لحظه: 11 سال و 25 روز سن داره

می نویسم تا بدونی ...

اولین اصلاح مو حوا خانمی

عشق مامان سلام امروز دو روزه که وارد 15 ماهگی شدی اتفاقای خوب هم زیاد بوده اولیش اینکه برای اولین بار رفتی آرایشگاه و موهای خوشگلت و که دلم نمیومد بهشون دست بزنم و کوتاه کردی بردم یه آرایشگاه که مخصوص بچه ها بود اول بزار عکس موهای خوشگلت رو بزارم ببینی بفرمایید : بعدشم که رفتیم آرایشگاه اینم عکس دختر خوشگلم وقتی با تردید می خواد وارد آرایشگاه بشه قربون قدت برم فندق مامان از اونجایی که آرایشگاه مخصوص کوچولو ها بود صندلی مخصوص نی نی ها رو هم داشت که نی نی کوچولوهایی مثل شما سرشون گرم بشه و آرایشگر راحت موهاتونو کوتاه کنه ، اولش آروم بودی عزیزم اما کم کم شروع کردی به گریه کردن هر چی بوق موتوری که سوار بودی رو زد...
17 خرداد 1393

حوا خانمی من مریض شده

دختر نازم سلام روز جمعه رفتیم خونه مامانی و حاجی بابا ، بعد از ظهر شما رو بردم پارک اونجا کلی شیرین کاری کردی مثلا از سرسره بر عکس بالا می رفتی یا هر نی نی که میدیدی مثل همیشه ذوق می کردی کلی پیاده روی کردیم الهی قربون پاهای کوچولوت بشم که خسته هم نمی شد می خواستی ار پله های سرسره بالا بری منم مجبور شدم تا یه جاهایی باهات بیام یه خانم با نی نیش اونجا بود که به خواهرش میگفت چقدر این نی نی ( منظورش شما بودی ) شبیه مامانشه ... چقدر این نی نی خوشگله ... خلاصه انگار چشم خوردی عسلم وقتی اومدیم خونه کلی گریه کردی و جیغ زدی برات کوفته ریزه که خیلی دوست داری درست کردم لب نزدی حتی شیر نمی خوردی الهی برات بمیرم یهو متوجه شدم که داری تب می کنی این ع...
5 خرداد 1393
1